-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 11:52
سلام دوستان
-
داستانک
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 11:46
پنج داستان کوتاه مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را شنید و متوجه شد که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب پرید و او را نجات داد... اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب پرید و دو نفر دیگر را نجات داد! اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که...
-
وقتی کسی را دوست دارید
شنبه 17 مهرماه سال 1389 15:37
وقتی کسی را دوست دارید وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود . وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید . وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می...
-
گپی ازعبدارحمان محب
یکشنبه 27 تیرماه سال 1389 09:21
ایطو دل اتکندن اَ ما که حتی نومم نادنی حتی توی خوء و خیال یک لحظه پهلوم نامونی یاد خوش روزون دور دور نابو افسوس از خیال کجایی فانوس شوئوم رفتی اَ پهلوم اتگه بال تیزبالت ای عزیز دل نشکی و بی پناه نبی نکی اَ بال آسمون مثل مه دل سیاه نبی خدا یارت هر جا بشی باشتا که دور اَ ما بشی عبدالرحمان محب در سال ۱۳۵۰در بندر عباس...